سردار دلها

اردیبهشت سال ۹۵، در مراسمی سردار دل ها را دیدم. گفتم: آقا اون متن «یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم» که توی فلان جا خوانده بودی رو از کجا آورده بودی؟
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا، همه جا رانده منم
پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید و گفت: چطور؟
فاتحانه گفتم:، چون نه وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت: شعر اصلی ما در میدان نبرد است! وزن ما روی سینه دشمن! ردیف ما صف بچه‌ها! قافیه ما فریاد الله‌اکبر!
بعد رو کرد و با بقیه گپ زد و من مبهوت از این حاضرجوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه به آرزویم برسم و تو برام شعر با وزن و قافیه بگی...
او رفت و میلیون ها دل را با خودش برد
و ما حق نداریم حتی عکس او را اینستاگرام بگذاریم چون طاقت ندارند و صفحه را می بندند همچنان که صفحه اصلی ما را با نود هزار عضو بستند.

معنی دموکراسی؛ آزادی بیان و حقوق بشر غربی ها را خوب فهمیدیم.

نظرات

ارسال نظر

در نظر داشته باشید . . .

* دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط این پایگاه در وب سایت منتشر خواهد شد.
* پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
* پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید